نقدی بر شهر موشهای2:چرا همه پسرها دوست دختر و همه دخترها دوست پسر دارند؟ چرا همه مردها و
زنها لباسهای غربی و پاپیون و کراوات دارند؟ و دهها چرای دیگر...
بر خلاف دهه ۶۰ و ابتدای دهه ۷۰ که سینمای کودک سینمای شاخص کشور بود و بهترین فیلمهای ایران، خود را در این ژانر مطرح می کردند و به قول معروف سینماگران کشور، به هر علتی، درد کودکان را داشتند. چند سالی بود از سینمای کودک فقط جرقههایی در تاریکی مشاهده میشد که البته آنها هم برای مدتی فضای سینمای کشور را نورانی می کرد و مدتی جریان ساز می گردید. ولی شاخصه همه این فیلمها سادگی و بی پیرایگی و کم خرجی آنها بود چون در سینمایی که بازگشت سرمایه در آن چندان مشخص نیست، خطر سرمایه گذاری بر موضوعات جدید، خاصه در ژانر کودک چندان مورد پسند اهالی سینما نبود.
در چنین فضایی، وقتی جمعی آشنا و حرفه ای تصمیم گرفتند که خطر کنند و سرمایه عظیمی را در این زمان و در این ژانر متروک صرف کنند. به شجاعتشان تبریک گفتیم و برای آینده کودکانمان خوشحال شدیم. خوشحال شدیم که در این مملکت که هر کسی به فکر کلاه خویش است. افرادی هم هستند که درد فرهنگ دارند و برای شادی و رویاهای فرزندانمان نگرانند.
البته با توجه به اینکه آزمایش راههای جدید همیشه همراه با موفقیت نیست. تصمیم گرفتند که از فیلمی که مورد استقبال بوده و جزو پرفروشهای تاریخ سینمای ماست یعنی شهر موشها، استفاده کرده و ادامهاش را بسازند.
متن کامل و نقدی بر این فیلم وشخصیت های ان در ادامه مطلب