چند وقتی است تفکر سکولاریزه کردن نظام مقدس اسلامی ایران، نمایشهای مختلفی را در دستور کار خود قرار داده است، چیزی که هنوز مسئولین امر به آن توجه نداشته و سبب زیانهای بسیاری در کشور شدند. این تفکر در سالهای مختلف با روشهای مختلفی وارد میدان مبارزه فرهنگی گردید. روزی با سلاح دین از سیاست جداست و روزی دیگر به روش مبارزه مستقیم با عادت و عرف اسلامی.
آنان گاهی این شعار را میدهند که اگر پیشرفتی است فقط و فقط با جدایی دین از سیاست است؛ همچون زمانی که قرار بود مجلس خبرگان قانون اساسی مواد اسلامی را تأیید کند، این جریان تمام عزم خود را برای مقابله با آن جزم کردند که نمونهی آن را میتوان در رأی گیری نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران در سال ۵۸، اصل ولایت فقیه در قانون اساسی، مبارزات و ترورهای اندیشمندان نظام مقدس اسلامی، حضور و راهپیمایی در مقابله با قوانین اسلامی همچون قصاص، حجاب و... اشاره نمود.
این جریان در سالهای ۱۳۶۸ به بعد و بالأخص در دوران ریاست جمهوری هفتم و هشتم با در دست داشتن تریبونهای مختلف همانند روزنامههای زنجیره ای، تریبون اساتید و انجمنهای به اصطلاح مردمی و سازمانهای دولتی (کانون مدافعان حقوق بشر، انجمن دفاع از آزادی مطبوعات، حلقهی کیان، مرکز استراتژیک ریاست جمهوری و...) سعی در القای مفهومی از سکولار بودند تا بتوانند مقاصد و اندیشههای خود را عملی نماید.