شاید برخی از دولتمردان کنونی تصور کنند که با کم گذاشتن برای سوریه و عراق و
در کل محور مقاومت منطقه، نزدیکی بیشتر به غربی ها را رقم می زنند و بهره
های مادی و معنوی! می برند؛ و حتی می توانند ذوق زده ی پیشنهاد همکاری
نظامی با آمریکا در عراق شوند.
اما واقعیت آن است که غربی ها در این زمینه چشمشان به دهان رهبری ایران و
عملکرد کل حکومت است و آنقدر ذکاوت سیاسی دارند که سیاست های کلی شان را
بابت چند روز دیرکرد یک پیام تبریک و جدال سر سطح حضور ایران در مراسم
تحلیف بشار تغییر ندهند و دلخوش به ذهنیات دولتی که نهایتا ًهشت سال سرکار
است نشوند و ثانیاً جمهوری اسلامی ایران و رهبری آن در هر حال، تمام و کمال
از محور مقاومت در منطقه حمایت می کنند؛ هر کس بازوی اجرایی این حمایت
شود، لاجرم محبوبیت بیشتری خواهد یافت.
حال دولت یازدهم با کنار کشیدن های محسوس از این قضیه، جای بیشتری را برای فعالیت های سپاه باز می کند. نتیجه آنکه دولت یازدهم گرچه می کوشد سپاه پاسداران را از بسیاری مناسبات حذف کند، اما با کم کاری خویش در حمایت از مقاومت اسلامی در منطقه، عملاً ابتکار عمل را دست سپاه داده و ناخواسته، حوزه و عمق نفوذ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در منطقه و نیز محبوبیت آن را افزایش می دهد. این افزایش قدرت سپاه در منطقه، قدرت و نفوذ سپاه را در داخل کشور نیز افزایش می دهد…
بعضی ها حتی توان درک نفع خودشان را هم ندارند…
پی نوشت: در دیدار تعدادی از نمایندگان مجلس ایران با بشار اسد (قبل از
انتخابات اخیر ریاست جمهوری درسوریه) وی در بخشی از سخنانش در خصوص سردار
سلیمانی می گوید:
سردار سلیمانی در قلب من جای دارد. اگر او می آمد با من رقابت می
کرد، پیروز انتخابات سوریه می شد. مردم سوریه او را خیلی دوست دارند.